عروسی هم عروسی های قدیم!

ساخت وبلاگ
متنی که امروز بهتر از بقیه دیدم، مطلب شمارۀ دو است. صرفاً فعلاً نه از نگاه طنز، بلکه از نحوۀ چینش ساختار متن صحبت می‌کنم. نویسنده هر که هست، باید بگویم ساختار را بلد است. تقریباً حرفه‌ای متن را آغاز کرده و تا یک‌جاهایی خوب ادامه می‌دهد. شروع خوب و پرکشش از ملاک‌های یک نوشتۀ خوب است؛ «من از اول ابتد عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 17:16

مطلب شمارۀ دو و سه را پسندیدم. اولی را بیشتر دوست داشتم، اما دومی هم به قدری جذاب بود که یک پست برایش اختصاص بدهم. امروز برای هر دو می‌نویسم. اما بعد: مطلب شمارۀ دو به شدت ملموس‌تر است؛ یعنی برای این‌که فطرتاً ذات بشر روی «عین» و «شین» و «قاف» حساس است، همه در جوار خانواده چنین صحنه‌های عشقولانه‌ای عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 17:16

یادداشت اول / یادداشت دوم هنر نویسندگی آن است که در کمترین کلمات، حسی که مد نظر نویسنده است به مخاطب القاء شود. اگر روزانه به جوک‌هایی که ساخته می‌شوند و حتی به هر حادثه‌ای هم رحم نمی‌کنند توجه کرده باشید، از قاعدۀ «کم‌گوی و گزیده‌گوی چون دُر» پیروی می‌کنند. همین کوتاه‌نویسی است که نغزگویی را رواج عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 17:16

دو فاکتور اگر در یک متن باشند، می‌توان آن را داستان نامید و خودبه‌خود متن از حیطۀ یادداشت خارج می‌شود؛ شخصیت و ماجرا. در داستان «دردها» به قلم حریر، دومی هست، اما کم‌رنگ است. بیشتر شخصیت‌محور است. این کم‌رنگی اما جبران می‌شود؛ کجا؟ آن‌جا که ماجرا نقش گره‌گشایی را ایفا می‌کند و تحسین نگارنده را برمی عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 17:16

یادداشت اول / یادداشت دوم / یادداشت سوم بنابر قولی که داده بودم و عهدی که بستم، تا اتمام کارِ گروه ششم در خدمت هستم. اما بعد: طنز یعنی مطلب شمارۀ چهار. همه‌چیز دارد؛ هم قلم توانای نویسنده در آن نهفته است، هم تکه‌های ناب طنزگونه و هم استفادۀ ابزاری از وسائل و داده‌های خداوندی برای ابراز حس. هنر نویس عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 17:16

به جان خودم تازه امتحانات تمام شد و توانستم یک نفس راحت بکشم. نویسنده‌های خوب، آن مدتی که درس داشتم ستاره‌هاشان روشن بود، الان مدتی‌ست خاموشند. روشن کنید، روشن کنید که مشتاق خواندن نوشته‌های خوب هستم.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 73 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 14:36

اولِ کلام یه تشکر بکنم از «بانوچه» که دعوت کردن بنده رو به این بازی وبلاگی. منم عاشق بازی! چه تو این فضای نسبتاً مجازی، چه هرجا. از اون‌جایی که رد دعوت برای هر مؤمن‌(؟) و مؤمنه‌ای جایز نیست، اجابتش کردم. به جان خودم که می‌خوام دنیام نباشه، تا حالا هیچ‌کس بهم هدیه نداده؛ نه کتاب، نه هیچی. چرا؛ یه رف عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 13:30

http://bayanbox.ir/view/5168670124355471454/1140.jpg

«بر لب رود (زنده‌رود) نشین و گذر عمر ببین». این عکس را که دیدم، یک‌لحظه دوران پیری را تصور کردم؛ دورانی که همۀ کرم‌ها را ریخته‌ام، عشق کرده‌ام، کِیف برده‌ام و کاری ناکرده وانگذاشته‌ام؛ البته یک‌چیز در این عکس و تصوراتم مرا رنج می‌دهد. نکند همین قدر در فکر و اندوه فرو بروم! نه، خدا نکند!

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 13:30

چندی پیش «هلمابانو»، در طی یک عملیات عوام‌پسندانه و خواص‌پسندانه، تصمیم گرفتند تغییر شگرفی در روند بلاگری‌شان بدهند و به جز موضوعات مهمی که خودشان به رشتۀ تحریر درمی‌آورند، موضوعاتی هم از دوستان‌شان بگیرند تا هم خدا را خوش بیاید و هم بندگان خدا را. ما نیز از آن‌جایی که وبلاگ ایشان جزو معدود وبلاگ‌ عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 13:30

خیلی‌خب؛ تشکر و قدردانی می‌کنم از همۀ دوستانم که جواب دادند و همین‌طور سپاسگزاری می‌کنم از کسانی که فرمودند نمی‌شناسم. دوست بسیار محترمی، قدم بر چشم نسبتاً مجازی بنده گذاشتند و کامنت دادند و گفتند نوشتۀ زیرِ عکسِ دربارۀ وب من، به نوشتۀ دربارۀ وب «نیکولا» شبیه است. طبیعتاً من «نیکولای کاستر» را فقط عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 23:37

دیدید وقتی فصل امتحانات شروع می‌شود و حسابی به شما سخت می‌گذرد و چه شب‌بیداری‌ها که نمی‌کشید، یک ندای درونی و یک الهام (نه آن‌که ادعا دارد؛ منظورم همان الهام درونی است) می‌گوید «به جان خودم بذار ترم جدید شروع بشه، قول میدم از همون اولِ ترم درس بخونم» و بعد هم آش، همان آش می‌شود و کاسه همان کاسه؟ من عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 23:37

بدانید و آگاه باشید! هر آقایی که در خیابان با یک‌دست در جیب و هدفونش در گوش قه‌قه بخندد و کلاهش را تکان‌تکان بدهد و با دست دیگرش برای بچه‌ها دست تکان بدهد و به همه لبخند بزند، تا اینجایش مرد که نه، جوانمرد است؛ اما از اینجا به بعدش که به چندتا دختر مو مشکی چشمک بزند و برای چندتای دیگر هم ابرویی بالا بیندازد و دست آخر هم یک کتک مفصل از زنش بخورد، تنها یک حالت برایش متصور است؛ بی‌شعور است، بی‌شعور.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 23:37

نظـرات بستـه است که تصور نکنید موظف به نظـر دادن هستیـد. هر کسی آمد، قدمش بـر روی چشــم. اگـر کــار یـا نظـری داشتیــد، در قسـمت «تمــاس با میـرزا» عنایـت بفـرماییـد، حتماً جواب‌گو خواهم بود.

عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 23:37

بخش اول بخش دوم سریالی این ایام در حال پخش است به نام «روزهای بد، بِدَر». در قسمت سوم این سریال پرویز قصد دارد به خواستگاری برود. به برادرش اکبر که مجرد است می‌گوید برو در ماشین، انگشتری را که برای دختر گرفتم بیاور. اکبر می‌رود و در فکر و خیال فرو می‌رود که یعنی می‌شود روزی من هم برای نیمۀ گم‌شده‌ عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 15:18

بخش اول بخش دوم بخش سوم از هر ذوعقلی که بپرسید، می‌گوید طنز و شوخی با تمسخر و استهزاء فرق دارد. با مثال بخواهم بنویسم؛ مثلاً شما وقتی قصد دارید خاطره‌ای را بنویسید، به هیچ‌وجه وقتی آدم‌تان یا شخصیت‌تان را توصیف می‌کنید، نباید جوری آن را ترسیم کنید که مخاطب تا بخواند بفهمد که نویسنده در مقام تمسخر عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 15:18

بخش دوم بخش سوم بخش چهارم شخصیت‌های طنز اصولاً آدم‌های خاصی هستند. شما احتمالاً در اطراف‌تان از این‌دست افراد شوخ‌طبع دارید، احتمالاً که نه، حتماً دارید. این افراد عموماً قیافه‌های خاصی هم دارند. قانون کلی صادر نمی‌کنم، اما عموماً به این صورت است؛ چون همۀ چیزهایی که تا الان برای شما پرگویی کردم در عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 15:18

اساساً طنزنویسی قاعده، قانون، تبصره، رسم، طرز، روش، آیین و مقررات خاصی ندارد. برای این‌که بدانید اتفاقاً طنزنویسی شکست هرچه قاعده، قانون، تبصره، رسم، طرز، روش، آیین و مقررات است. توجه داشته باشید که این شکست قاعده، قانون، تبصره، رسم، طرز، روش، آیین و مقررات فقط در یک‌سری مسائل و درونیات نوشته شما عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 14:26

بخش اول شاید به قول مستر مرادی عزیز، یک‌نفر یا چند نفر بگویند: «اینا دیگه چه چرت و پرتیه نوشتن، طنز نیست، مزخرفه و...»، اما توجه داشته باشید این افراد دو دسته‌اند؛ دستۀ اول تعریف طنز برای‌شان فرق می‌کند که اتفاقاً این افراد همیشه خودشان را از افراد دستۀ دوم بری می‌دانند و دستۀ دوم افرادی هستند که م عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 14:26

به حق چیزهای ندیده و نشنیده! شاید شما هم دیده باشید و هم شنیده باشید، اما من تا به این سن رسیدم، نه دیده بودم و نه شنیده بودم، می‌دانید، تازگی داشت. قبل از ماه مبارک، دعوت شدیم به عروسی پوریا و سمیرا. پوریا از اقوام نسبتاً دور است و زحمت کشیده بود، قابل دانسته بود و کارت دعوتی هم برای ما فرستاد. ا عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 4:33

ماجرا از آن‌جا آغاز شد که همیشه وقتی همسر مثلاً پول ایمپلنت درخواست می‌کرد یا چیزی می‌خواست یا عزم جزم می‌کرد هلک و هلک ما را به بازار هنر (بازار طلافروشان) ببرد، به شوخی می‌گفتم: «اگه از این حرفا بزنی عیال، میرم ازدواج می‌کنما!»، عیال هم بادی به غبغب می‌انداخت و می‌گفت: «بگیر، اشکالی نداره، من را عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 4:33